۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

مهاجر تازه وارد به کانادا - قسمت 23

با سلام
خوب می دونم یه ماهی بود قسمت جدیدو نزاشته بودم, ولی باور کنید مشغله اجازه نمی داد. وقتی هم دانشگاه شروع شه بایست به صورت موقتی اینجا رو تعطیل کرد, پس فکر کردم بیام الآن تا وقت هست آپ کنم. ازاین به بعد سعی می کنم خلاصه تر بنویسم که زود تر تموم شه.
---------
خوب قبلش تا اونجایی گفتم که رسیدیم به ترم دوم کلاس 11. یعنی حدود 6 ماه بود که کانادا بودم.
یکی از عوامل افسردگی من در ترم اول, مسخره شدن توسط جمع یه سری بچه هایی بود که من می خواستم به جمعشون وارد بشم. در ترم دوم تصمیم گرفتم که بی خیال وارد شدن به جمعشون بشم و ازشون فاصله بگیرم. سعی می کردم خیلی زیاد در جمع حرف نزنم تا کلمه ای رو اشتباه تلفظ نکنم که باعث مسخره شدنم بشه و کاری نکنم که گزگ بده دستشون واسه مسخره کردن, چوم می دونستم در جدال لفظی من همیشه کم میارم.
در پایان ترم اول رویاهام برای GirlFriend داشتن نقش بر آب شده بود. من فکر می کردم اونا میریزن سرم, در صورتی که این جوری نبود و صد البته به خاطر مسخره شدن مداوم و طرز بزرگ شدنم( جدایی دختر پسرها) در ایران, نه جرات و نه اعتماد به نفس اینو داشتم که خودم پا پیش بزارم. همین قضیه بود که خارج رو واسه ماها جذاب می کرد و وقتی عملی نشد, باعث افسردگیم شده بود. تو این موقع تصمیم گرفتم به کاری بچسبم که بلدم اونم درس خوندن بود. کلاس های ترم دومم اینا بودن ( فیزیک, زیست, انگلیسی همه کلاس 11 و ریاضی کلاس 12).
درس خوندن و نمره بالا گرفتن بهم همیشه اعتماد به نفس می داد و اینجا هم به دادم رسید. اینکه هر جا می رفتم بعضی بچه ها با دست نشونم می دادند و می گفتند فلانی نابغست, حالمو بهتر می کرد.
در کلاس فیزیک و ریاضی نمره هام خیلی با بقیه بچه ها فاصله داشت اما مشکل اصلی در زیست و انگلیسی بود.
در کلاس زیست شناسی کارهایی می کردیم و درس هایی می خوندیم که حتی بچه های تجربی هم توش وا می موندند چه برسه به منه ریاضی فیزیک. اون موقع ها فهمیدم که سطح زیست کانادا بر عکس ریاضی و فیزیکش خیلی از ایران بالاتره و اگه قراره حریف کتاب 600 صفحه ایش بشی باید حسابی درس بخونی. کارهای آزمایشگاهی زیادی تو کلاس زیست می کردیم که من به دلیل بی تجربگی در این امور مثل نقاشی سلول, Labeling و گزارش آزمایش نویسی , نمره های زیادی رو از دست دادم. در امتحاناتی که نزدیک های آخرترم بود اما, راه افتاده بودم ونمره های بالا و خیلی وقتا بالاترین رو می اوردم اما در آزمایشگاه هنوز اوضاعم خراب بود. بالاخص اینکه در آخر سال به هر دو نفر یک نوزاد خوک واسه تشریح دادند که 10 درصد نمره آخر واسه امتحانی بود که از این تشریح گرفته می شد. مدلش به این صورت بود که معلم به هیچ وجه هیچ حرفی نمی زود و ما باید با باز کردن شکم خوک و مطابقتش با عکس های کتاب, قسمت های مختلف رو یاد می گرفتیم و در آخر در یک امتحان, معلم عکس های جاهای مختلف خوک رو میداد و ما باید نامگذاری می کردیم. یادمه امتحان به شدت سخت بود و من از 25 , 19 شدم.
اما یادمه واسه امتحان آخر سال به شدت درس خوندم ( مثل موقعی که واسه امتحان ریاضی آخر سال تیزهوشان درس می خوندیم) و بالاترین نمره رو در مدرسه گرفتم. اما چون امتحان آخر فقط 20 درصد نمره آخر سال بود, من آخرش 86 گرفتم و Award رو در مقابل عربه ( راعد) از دست دادم ( Award لوحیست که به فردی که بالاترین نمره مدرسه را در یک درس می گیرد میدهند)
حالا توضیح بقیه درس ها, انشاالله در پست بعد.
در پناه حق

۸ نظر:

ناشناس گفت...

salam,montazere baghiye neveshtehatim,omidvaram hamishe movafagh bashi,1soal:iran ya canada?

تبعید نوشته های یک دانش آموز گفت...

pasokh be nashenas:
sad darsad iran.
man khodam mikham inja dars bekhoonam baad bargardam. hichja khake khode adam nemishe

ناشناس گفت...

سلام چرا هم کلاسی هات مسخرت کردن؟ واکنش تو چی بود؟

ناشناس گفت...

ببین پسر خوب اگه وضع درست خیلی خوبه و میتونی بورس بگیری چرا نمیری آمریکا درس بخونی .

مدیر فروم گفت...

با سلام.
مطلب جالبی بود و بسی جای تفکر دارد
من مدت هاست که از مطالب مفید و جالب وبلاگ شما و دیگر پایگاه ها استفاده کردم و همین جا ازتون تشکر می کنم.ولی خیلی ها حوصله ندارند مدام بین وبلاگ ها بگردند و در گوگل به دنبال وبلاگهای مرتبط باشند.لذا بر آن شدم که یک دیتابیس واحد ایجاد کنم که توش همه چیز در مورد کانادا باشه و به تمام وبلاگها لینک داشته باشه.پس فروم ایران-کانادا رو ساختم.شما می توانید انجمن خود را با مدیریت خودتون ایجاد کنید.می توانید وبلاگتون رو به رایگان تبلیغ کنید و به سوالات هموطنانتون پاسخ دهید .بیایید ثابت کنیم ایرانیان لایق بهترین ها اند
ارادتمند

تبعید نوشته های یک دانش آموز گفت...

pasokh be nashenas 1 : doost aziz be post haye ghabli ye sar bezanid.
pasokh be nashenas 2: vase inke oonja kharjesh kheyliye. man mikham vase baade lisans va edame tahsil beram oonja.

ناشناس گفت...

سلام من پارسا هستم و تقریبا همسن خودت
راستش وبلاگتو خیلی وقته دارم میخونم
و واقعابرام تجربیاتت جالبه
میخواستم یک لطفی بکنی و بیشتر در مورد روند یادگیری زبان انگلیسیت توضیح بدی
اینکه تو ایران چقد زبان خوندی و تو اونجا از چه روشی برای تقویت زبان انگلیسیت استفاده کردی؟
ممنون

ناشناس گفت...

salam ma taghriban 6mah dg mirim canada lotf kon idito bezar tu site ya idi man ro add kon soal daram azat mici niloo.linoo