۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

تازه ها چه خبر + یک اتفاق تاریخی

با سلام
امروز بعد از کلی روز اومدم دوبار به وبلاگ سر بزنم
راستش دلیل اصلیش این بود كه اومدم اولین باری كه خودم پول به دست اوردم رو ثبت کنم. اولین پولی كه من به دست اوردم یک ۲۰ دلاریه،که واسه ۲ ساعت تدریس گرفتم. تو مدارس اینجا یک برنامه ای هاست كه دانش آموز هایی كه درسشون بهتره میتوانند بییند ثبت نام کنند واسه درس دادن به دانش آموز هایی كه درسشون بد تره . البته اینکار رو میتوانند مجانی یا واسه پول انجام بدند كه اگه واسه پول بخواد باشه باید نمره های بالا داشته باشی . قضییه راستش از اینجا شروع شد كه من یک بار برای عوض کردن برنامم رفتم پیش مشاورم و اون هم بعد از اینکه به نمرهام نگاه کرد گفتش كه تو تو مدرسه هم درس میدی كه من گفتم نه. و اون هم گفت این چه جوابیه و تو با این نمرات حتما باید بیای اینجا درس بدی و ساعتی ۱۰ دلار میتونی بگیری. كه البته این ۱۰ دلار رو اونی كه بهش درس داد میشه پرداخت میکنه و نه مدرسه . خلاصه منم بهش گفتم كه روش فکر میکنم و بعد از اینکه با خانواده صحبت کردم بهم گفتند خیلی خوبه و واسه خودت هم یک مروری میشه . بعد از چند روز هم من رفتم ثبت نام کردم . چند روزی گذشت و یک روز كه سر کلاس بودم ، صدام کردند بیرون و گفتند كه برو دفتر . تو دفتر كه رفتم تقریبا چند دقیقه بعد از من یک دختر کانادا یی هم اومد كه باهم رفتیم پیشه مشاور. مشاور هم ما رو بهم معرفی کرد و به اون گفتش كه من همه ی نمره هام خوبه و ریاضی رو ۹۹ درصد گرفتم. و بعد شرایط رو توضیح داد و به اون گفت كه ساعتی ۱۰ دلار هستش كه بایست بدی و اون هم قبول کرد. بعد قرار داد رو اورد و امضا کردیم و گفت شماره هاتون رو بنویسید . بعدش گفت این شماره ها رو به کسی ندید و این شماره ها واسه اینه كه شما بتونید راحت باهم ارتباط برقرار کنید. بعد آخرش قرار داد رو داد كه درست بخونیم بعد امضا کنیم و رفت ازش کپی گرفت و به هر کدوممون یک کپی داد . بعدش با هم صحبت کردیم و قرار شد كه جلسه ی اول هفته ی بعد باشه .
روز قبل از اولین جلسه اس ام اس زد كه کجا بریم واسه کلاس كه من گفتم همون دفتر مشاوره خوبه . فرداش اولین کلاس رو داشتیم . اول کلاس اولین چیز که ازش پرسیدم این بود كه درسات چقدر واست مهمه كه اون هم گفت من الان تمام تلاشم اینه كه این کلاس رو پاس کنم . قابل توجه اینه كه این کلاسی كه این توش بود کلاس ریاضی ۱۱ بود و کد M داشت كه یعنی خیلی کلاس ساده ای بود و تقریبا مال کالج بود . بعد ازش پرسیدم تو کلاس چی ها کار کردین كه اون هم گفت فاکتور گرفتن . با فاکتور گرفتن درس رو شروع کردم . نکته ای كه اولش توجهم رو جلب کرد میزان بی اطلاع ایش از ریاضی بود به طوری كه فکر کنم حتا بچه کلاس ‎پنجمی هم تو ایران از این بیشتر ریاضی میدونست . بعد فکر کردم كه شاید این به خاطره اینه كه من هیچوقت با همچین آدم هایی برخورد نداشتم و همه ی کلاس هام مال سطح دانشگاه بوده نه کالج . خلاصه جلسه ی اول هم رفتیم و جلاسی دوم رو هم رفتیم . طبق قرار اون باید آخر هر هفت حقوق ما رو میداد كه فکر کنم اون دفعه یادش رفت . ( هفت ای دو جلسه کلاس داشتم ) . روز آخر گفت كه من باید برم واسه تیم والیبال و امروز باید زود برم كه منم گفتم باشه . البته بعدش گفت یک هفته نمیتونم بیاد و آخرش هم اس ام اس زد كه در کل نمیتونه بیاد ، احتمالا به خاطره والی بال و فرداش هم اومد اون ۲۰ دلار رو داد .( یعنی امروز) . حالا هفته ی بعد میرم پیشه مشاورم بگم ۲ تا دانش آموز دیگه بهم بدند .
خلاصه مدرسه هم خوب بوده . چند هفته پیش به خاطره اینکه بالاترین نمره رو تو فیزیک کلاس ۱۱ ، و ریاضی کلاس ۱۲ و اینکه معدل کلم بالای ۸۰ بود ، تو مدرسه به همراهه چند نفر دیگه یک جایزه و یک مدرک گرفتم . ( جایزش یک قاب عکس با آرم مدرسه بود) . در مدارس اینجا کلا هر سال از افرادی كه بالاترین نمره رو در هر درس در کله مدرسه در سال پیش گرفته باشند تقدیر میشه و یک مدرک بهشون میدند .
سال رو هم خدا رو شکر خوب شروع کردیم . الان بعد چند تا امتحان نمره ی فیزیکم ۹۴ هستش كه فعلن بالاترین هست تو مدرسه و شیمی هم خوبه و باید یک خورده تلاش کنم تا اون هم بالاترین شه. انگلیسی هم بر خلاف انتظار خوب داره پیش میره و جزو نمرات بالای کلاسم.حالا بایست سعی کنیم ببینیم چی میشه آخر سال.
آب و هوام تو تورنتو فعلان تقریبا سرد شده و برگ همه ی درخت ها زرد و قرمز شده كه منظره فوق العاده ای به اطراف میده . بارون هم كه طبقه معمول همیشه میاد و همین الان هم كه دارم این پست رو مینویسم بیرون داره بارون و باد شدید می یاد ، ظاهرا بیرون خیلی سرده .
آخرش این كه بازم سعی میکنم به وبلاگ سر بزنم . داستان رو هم یادم نرفته و سعی میکنم اون رو هم ادامه بدم البته بستگی به وقت داره .
تا آپدیت بعدی در پناه حق